میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

سلام خوش آمدید

۵ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

کلاف سخن در دستم
سیاست می بافم
مادرم می گوید
کج می بافی
نخواهند خرید
می گویم : چنانش خواهم آراست
مشتری ببارد
نگاهش در دهانم خشک می شود
یعنی افسوس ، افسوس


شعر ار محمدرضا بداغی

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی


درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند              

جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند

حریف مجلس ما خود همیشه دل می‌برد        

علی الخصوص که پیرایه‌ای بر او بستند

کسان که در رمضان چنگ می‌شکستندی        

نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند

بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط        

ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند

دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را        

که مدتی ببریدند و بازپیوستند


شعر سعدی بر روی قالی کاشان/ حدود سال 1305 هجری خورشیدی/ این قالی به استناد کتیبه بالای آن «به فرمایش اسمعیل و ابا یهودی» بافته شده است.

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی


سلام برایت نوشتم در کاغذ بیخط زمانه
نغمه هایی که در هیچ کتابى یافت می‌نشود،
براى تو که در میان آینه‌ها به تماشا نشسته اى مرا
که بیقرار صدایت میزنم ....

دردانه بودم
خانه بر دوش عشق کردیم...

سرانجام براى چرخیدن
در لطیف بى تکرار
دور ایران خسته خط کشیدم
گاهى طرحهاى پر درد کشیدم
گاهى هم نقشى با شک کشیدم
وقتى کمى هر جا سرک کشیدم
رسم دنیا برام شد پدیدار
آینه در میان نور بود
تورا دیدم در آینه 
همه جا نور بود
آینه در میان نور بود
نور نور نور

شعر زیبای جناب آقای میر مولا ثریا  سوزن دوزی شده روی نمـد، 
نمد سوزن دوزی شده اثر جناب آقای میر مولا ثریا

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

نقشه رنگین قالی

کوشش سنگین خواهر

رنگ قالی رنگ نان است

در دل غمگین خواهر

 

شانه های ضربه کوبی

راوی نقصان مادر

روی هر قالی و پشتی

ناله دستان مادر

 

روز و شب آنها نشینند

روبروی باغ قالی

زخمها بنشسته با غم

روی آن دستان خالی

 

در بر هر نقش قالی

چینی از سیمای آنهاست

تار و پود و نقش قالی

خونی از دلهای آنهاست

 

هر شبی بر خانه ما

همچو مهتابی بتابند

مادر من خواهر من

دشمن دیرین خوابند


شعر از دکتر عبدالرحمن دیه جی

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

دار قالی همیشگیت گوشه ی اتاق
خفت های تو درون روشنایی چراغ
سینی مسی ،همان دواستکان کنار میز
باز کتری سیاه و چوله ات سر اجاق
کفش های کهنه ات که راه رفته تا حیاط
چادر سفید و گل گلیت توی باغ
کرسی قدیمیت درست زیرپنجره
خاطرات بچگی:هوای سرد وچای داغ
*
خیره می شوند باز چشمهای خیس به
عکس ساده ی همیشگیت گوشه ی اتاق


شعر از سجاد ایرانپور

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی
میرزاCarpet

اینجا هر چیزی به فرش ربط مستقیم داره.
--------------------------------------------
این وبلاگ به اشعار، داستان‌های کوتاه و بلند و جملات کوتاه و زیبای ادبی، خاطره، دل نوشته، دستنوشته های همینطوری، مثل و حکایت، ضرب المثل و... که به نوعی مرتبط با فرش دستباف ایران وجهان باشد اختصاص دارد.
--------------------------------------------
برای همکاری میتوانید از لینک تماس با من استفاده نمائید. باتشکر

آخرین مطالب
آخرین نظرات