میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

سلام خوش آمدید

جنون پرتقالی

جمعه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۲، ۰۶:۳۵ ق.ظ

نوک انگشت‌هایت زخم می‌کارند قالی را

بکش برگونه هایت این جنون پرتقالی را

تو در پستوی این رج‌ها عروس شهر تب ریزی

که با تور سرت گسترده‌ای فرش خیالی را

بهار نارس نارنج هایت رو به خورشیدند

و با خود عهد می‌بندی بهار احتمالی را

درختی سبز خواهد شد پس از این ماجرا دختر!

درختی سروتر از قامت این چند سالی را

که نم نم لای رج‌ها بذر خون پاشیده‌ای شاید

کسی باور کند این رشته‌های ارتجالی را

تکان شانه‌ات میراث دار لرزش دف نیست

تو با هق هق گلاویزی تب شرج شمالی را

خیالات تو پر از پیله‌های پیچ در پیچ‌اند

که در تو می‌کند این مستی حالی به حالی را

کسی پر می‌کشد از بطن این صدها گره روزی

و خواهد زد گره دور تن تو دستمالی را

و یادت می‌رود هر روز تو بر دار می‌رفتی

و می‌آویختی از گردن نخ سیب کالی را

کمرخم می‌کند دیوار بعد از رفتنت آن شب

که می‌بافند چشمانت به جای دار خالی را...


شعر از آیدا دانشمندی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
میرزاCarpet

اینجا هر چیزی به فرش ربط مستقیم داره.
--------------------------------------------
این وبلاگ به اشعار، داستان‌های کوتاه و بلند و جملات کوتاه و زیبای ادبی، خاطره، دل نوشته، دستنوشته های همینطوری، مثل و حکایت، ضرب المثل و... که به نوعی مرتبط با فرش دستباف ایران وجهان باشد اختصاص دارد.
--------------------------------------------
برای همکاری میتوانید از لینک تماس با من استفاده نمائید. باتشکر

آخرین مطالب
آخرین نظرات