مرحوم دکتر شریعتی می گوید : « ماد موازل میشن » که یک زنِ تیزهوش و خوش فکری است ، به عنوانِ خبرنگارِ اومانیته ، به خاورمیانه سفر کرده بود. در بازگشت از او پرسیدم که: چه برداشتی از این سفر دارید؟ در ضمنِ مشاهداتِ دقیقی که از یک سفرِ کوتاهش داشت از این قبیل که « من همیشه آرزو میکردم که یک قالی زیبا و ظریفِ ایرانی در اتاقم داشته باشم امّا وقتی کارگاههای قالیبافی را در ایران دیدم حتّی از تصوّر آنکه بر روی قالی ایرانی پا بگذارم تمام بدنم می لَرزد. این گُلهای سرخ و خوشرنگِ قالیهای شما از سرخی گونه های زردِ دختر بچّه های معصوم رنگ می گیرند . انگشتهای ظریف و لاغرِ این اطفالِ غمگین و پَژمرده را در لا به لای هر گِرهی می بینم. این تعبیرِ رُمانتیک من نیست، متنِ شعری است که آنها هنگامِ کار در آن دخمه های تاریک و مرطوب می خوانند»، و سپسِ متنِ سرودی را که قالیبافان ایرانی با خود زمزمه می کنند و او یادداشت کرده بود به فرانسه خواند و من که خود ایرانی ام و بزرگ شدۀ شهر قالی و مدّعی آشنایی با توده ، شرمگین شدم که این زمزمه را بارها شنیده ام و هرگز در اندیشۀ آن نبودم که ببینم چه می گویند و این زن فرانسوی که فارسی هم نمی داند ، در یک سفر سه روزه به ایران، تماماً آن را یادداشت کرده است.
مجموعه آثار 4 ( بازگشت ) ، دکتر علی شریعتی ، انتشاراتِ الهام ، چاپ چهارم ، پاییز 1373 ، ص 297 ـ 298
برگرفته از وبلاگ خطه فریومد | فرومد
- ۰ نظر
- ۱۳ مهر ۹۳ ، ۲۳:۴۲