زیر پای من افتاده است
شعور قالی بافی که
قالی اش را شبانه بافته است
با نغمه های اشک
و کلاف های رنگ رنگ آرزو
و ترنج آن
یادگار دل بریدگی اوست
هنگام تماشای یوسف
زیر پای من است
گل هایی که در نگاه دختر قالی باف غنچه کرد
دلال ها غنچه اش را وا کردند
و حالا دارد پژمرده می شود
زیر پای من افتاده است
دار قالی عمودی خانه قالی باف
که حالا افقی دراز کشیده است
فاتحه !
شعر از علیرضا فتحیان | وبلاگ ناودان معنا
- ۱ نظر
- ۰۸ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۶