سلام برایت نوشتم در کاغذ بیخط زمانه
نغمه هایی که در هیچ کتابى یافت مینشود،
براى تو که در میان آینهها به تماشا نشسته اى مرا
که بیقرار صدایت میزنم ....
دردانه بودم
خانه بر دوش عشق کردیم...
سرانجام براى چرخیدن
در لطیف بى تکرار
دور ایران خسته خط کشیدم
گاهى طرحهاى پر درد کشیدم
گاهى هم نقشى با شک کشیدم
وقتى کمى هر جا سرک کشیدم
رسم دنیا برام شد پدیدار
آینه در میان نور بود
تورا دیدم در آینه
همه جا نور بود
آینه در میان نور بود
نور نور نور
شعر زیبای جناب آقای میر مولا ثریا سوزن دوزی شده روی نمـد،
نمد سوزن دوزی شده اثر جناب آقای میر مولا ثریا
سلام برایت نوشتم در کاغذ بیخط زمانه
نغمه هایی که در هیچ کتابى یافت مینشود،
براى تو که در میان آینهها به تماشا نشسته اى مرا
که بیقرار صدایت میزنم ....
دردانه بودم
خانه بر دوش عشق کردیم...
سرانجام براى چرخیدن
در لطیف بى تکرار
دور ایران خسته خط کشیدم
گاهى طرحهاى پر درد کشیدم
گاهى هم نقشى با شک کشیدم
وقتى کمى هر جا سرک کشیدم
رسم دنیا برام شد پدیدار
آینه در میان نور بود
تورا دیدم در آینه
همه جا نور بود
آینه در میان نور بود
نور نور نور
- ۱ نظر
- ۱۴ آبان ۹۲ ، ۱۳:۱۳