دار قالی همیشگیت گوشه ی اتاق
خفت های تو درون روشنایی چراغ
سینی مسی ،همان دواستکان کنار میز
باز کتری سیاه و چوله ات سر اجاق
کفش های کهنه ات که راه رفته تا حیاط
چادر سفید و گل گلیت توی باغ
کرسی قدیمیت درست زیرپنجره
خاطرات بچگی:هوای سرد وچای داغ
*
خیره می شوند باز چشمهای خیس به
عکس ساده ی همیشگیت گوشه ی اتاق
شعر از سجاد ایرانپور