میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

سلام خوش آمدید

حکیم و حاکم عادل

شنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۲، ۰۷:۰۴ ب.ظ

روزی حاکم عادلی به نزد حکیم دانایی می آید و از او می پرسد : حکیم من چگونه می توانم بر ملتی که از اقوام و مذاهب مختلف تشکیل شده حکم رانی کنم و رفتارم به گونه ای باشد که بتوانم همه آنها را راضی نگه دارم ، حکیم در جواب می گوید : از نقش و نگارهای روی قالی هایی که هر روز روی آنها رفت و آمد می کنی بیاموز ، حاکم: نقش و نگار قالی های زیر پایم ، حکیم : بله ،.. همان قالی هایی که بی تفاوت هر روز روی آنها راه میروی اما مِن بعد از این در نظرت ارزشمند و مهم خواهند بود. حاکم : چگونه؟ ، حکیم : بگذار برایت توضیح دهم تا درک کنی بر روی چه چیز ارزشمندی راه میروی که جواب سوال تو را نیز می دهد.

حکیم : به نقش و نگار روی این قالی ها دقت کرده ای که با تفاوت هایی که در رنگ و شکل دارند وقتی به درستی در کنار هم قرار می گیرند چه جلو زیبایی با در کنار هم بودن شکل می دهند. و توجه کرده ای قالی هایی که نقش و نگارشان با دقت و ظرافت و حساسیت بیشتری کار شده و به درستی در جایگاه خودشان قرار گرفته اند زیبایشان چند برابر می شود که بین سایر قالی ها خود را نشان می دهد. حاکم یک ملت با اقوام و مذاهب متفاوت شدن نیز همانند همین قالی ها است که باید این تفاوت ها را به درستی ، ظرافت و دقت بیشتری درهم ببافی تا به زیبایی برسند وهمه یک مجموعه به هم پیوسته ملت را تشکیل بدهند ، حاکم : حکیم می توانی توضیح بیشتری بدهی و روشن تر بیان کنی ، حکیم : بگذار اینگونه بگویم : همیشه سعی کن برای همه آنها گوش شنوا داشته باشی و همه را به یک چشم ببینی و ارزش بدهی ، و خدایی نکرده قومیت و مذهبی را بر قومیت و مذهب دیگر ارجعیت نبخشی که باعث شود توازن بین آنها بهم بخورد و از هم فاصله بگیرند.
بعد دوباره حکیم با کمی مکث ادامه می دهد : همیشه سعی کن طوری عمل کنی که هر کس را در جایگاه خودش و در همان افکار و اندیشه هایی که زندگی می کند دوست داشته باشی و با وجود این تفاوت ها ، چنان بین اقوام و مذاهب همبستگی ایجاد کنی که کلیت جامعه را به یک جامعه پویا و زیبا بدل کنی و قالی ملت را به زیبایی ببافی ….
حاکم که از این راهنمایی سازنده حکیم خوشحال بود از ایشان تشکر کرده و به قصر خود باز گشت. در حین راه به منادمان خود دستور داد قالی را با نقش و نگارهایی زیبا و ماندگار تهیه کنند و در بهترین نقطه دید حاکم در قصر قرار دهند تا این درس زیبای مردم داری همیشه در جلوی دیدش باشد و برای رسیدن به چنین زیبایی همچنان تلاش کرده و چنان قالی ملت را با دقت ، ظرافت و حساسیت بیشتری کار کند که با وجود تفاوت ها ، به زیبایی قابل قبول رسانده و کلیت ملت را با همبستگی پیشرفت دهد.

تو گر بر ملت و کشوری ، حاکمیتی داری
بدان خادم و خدمت گذار و نوکر آن ملتی

ملتی که شاید باشند ، در هر رنگ و شکل
اما تو باید باشی هم رنگ ، با هر رنگ و شکل

ندانی که چون حاکمی ، دنیا در دست توست
دنیا این ملت است ، که همه چیزشان در دست توست


داستان از مهدی یاری خسروشاهی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
میرزاCarpet

اینجا هر چیزی به فرش ربط مستقیم داره.
--------------------------------------------
این وبلاگ به اشعار، داستان‌های کوتاه و بلند و جملات کوتاه و زیبای ادبی، خاطره، دل نوشته، دستنوشته های همینطوری، مثل و حکایت، ضرب المثل و... که به نوعی مرتبط با فرش دستباف ایران وجهان باشد اختصاص دارد.
--------------------------------------------
برای همکاری میتوانید از لینک تماس با من استفاده نمائید. باتشکر

آخرین مطالب
آخرین نظرات