نوک انگشتهایت زخم میکارند قالی را
بکش برگونه هایت این جنون پرتقالی را
تو در پستوی این رجها عروس شهر تب ریزی
که با تور سرت گستردهای فرش خیالی را
بهار نارس نارنج هایت رو به خورشیدند
و با خود عهد میبندی بهار احتمالی را
درختی سبز خواهد شد پس از این ماجرا دختر!
درختی سروتر از قامت این چند سالی را
- ۰ نظر
- ۱۶ فروردين ۹۲ ، ۰۶:۳۵