میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

سلام خوش آمدید

در طرح ساقه و گل، برگان بیشماری
آمد بروی دیده، بردم بروی بامی
با کس سخن نگفتم، ساعات بیشماری
چون کار روی دستم، انگار در بهاری
در وقت کار و کوشش، بسیار می شنیدم
طعن و کنایه از هر، رهگذر و نگاری
ای کز هنر تو آگاه، کز رنج گنج میسر
هرگز نماند آنکس، دارد هدف زکاری
اکنون هدف رسیده، همچون رسیده میوه
رنجم ثمر بداده، با شوق بیشماری
شکرت خدای یکتا، دادی توان کاری
دانی چه رنج بردم، روز و شب جوانی
مخلص شریعتم من، پیوند با تو دارم
جز درگه تو یکتا، ناید مرا بکاری
شعر از آقای شریعتمداری / دبیر انجمن طراحان و نقاشان کرمان 

منظور از بام متن فرش است

  • ۰ نظر
  • ۳۱ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۳
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

چیستان های قدیمی هم جالب هستند به نمونه زیر توجه کنید

قالی لب بافته
گل به گل انداخته
قدرت پروردگار
خوب به هم انداخته

پاسخ چیستان: به نظر غالب آسمان و ستارگان است. با این حال برخی نظیر فضل الله حشمتی رضوی محقق فرش اعتقاد دارد منظور این چیستان ماهی است (اشاره به فرش ماهی)

منبع چیستان: فرهنگ عامه 2 ، سال چهارم فرهنگ و ادب ، مؤلف :علی بلوکباشی 1356

  • ۱ نظر
  • ۲۸ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۱۵
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

امروز خانم تنظیفیان گرامی بسیار منو شوکه کردند و پیام تبریک بسیار زیبایی برای میرزاکارپت فرستادند که از همینجا ازشون تقدیر و تشکر میکنم :)


تبریک
  • ۱ نظر
  • ۲۷ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۳۹
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

همچو صوفی در پلاس وصوف باش

با صفتهای خدا موصوف باش

مرد ره را بوریا قالین بود

زانکه خشتش عاقبت بالین بود


عطار

  • ۱ نظر
  • ۱۸ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۰۷
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

یکسالگی میرزا کارپت

امروز 365 روز از عمر فرش در آئینه ادبیات گذشت و یکساله شد. سال قبل که تصمیم گرفتم شعر و داستان و ... مرتبط با فرش را در اینجا جمع آوری کنم فکر میکردم که با مطالب و اشعار زیادی روبرو نیستم که بخواهم جمعشون کنم. اما الان بعد یک سال فعالیت می بینم تو این زمینه خیلی کار شده که متاسفانه تا کنون شناخته نشده. به هر حال پس از گذشت یکسال مصمم تر از ابتدا برای ادامه این کار به همراهی و نقد و نظرات سازنده شما دوستان امید بستم. 

نکته دیگه هم این که همواره چهره فرش در ادبیات ما تیره و تاریکه که امیدوارم این دید زیباتر بشه.

  • ۳ نظر
  • ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۲۳:۴۱
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

در زمان های قدیم بافت فرش های بزرگ گاهی تا چند ماه طول می کشید و دختران و زنان جوان از بافتن آن و از اینکه تمام نمی شد، حوصله شان سر رفته، خسته می شدند. آنان برای بیان این خستگی در حین بافتن فرش، اشعار و آوازهایی را زمزمه می کردند که از این موضوع حکایت دارد:
آیاغ منگ بندی حالی
یوره گیم یاندی حالی
سنی کسم حالی
اوباده گسم حالی
ترجمه
پایم را بسته ای ای قالی
دلم را سوزانده ای قالی
کاش تو را زودتر تمام کنم قالی
در روستا گردش می کردم
اشعار زیر نیز از خسته شدن قالی باف از کار زیاد و در عین حال از علاقه آنان به حرفه قالی بافی حکایت می کند.
گوگرش گوگریب گوزدان گتمه یار
آغیر باسلیق ورسام دویبی یتمه یار
دوقما دوقیب چقدی منینگ بیزاریم
دوقیما سام یتمیارده قراریم
ترجمه
گل های قالی خلق می شوند و تمام شدنی نیست
با ضربه های سنگین هم کار به پیش نمی رود
از قالی بافی بیزار گشته ام
اگر نبافم قراری ندارم
زن ترکمن- موسی جرجانی (برگرفته از دایره المعارف ترکمن - بایراق)

  • ۰ نظر
  • ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۰۴:۳۵
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

مجموعه شعر کوتاه

دخترک قالی باف 
گل ها را 
محکمتر گره می‌زد به تار و پودِ «دار»
وقتی
به یاد دستی می‌افتاد
که چیده بود او را ...

شعری زیبا از کتاب «هیچ» که جایی اشغال نمی‌کند! از مجموعه شعرهای کوتاه خانم منوره السادات نمائی مرتضائی - نشر نیماژ از مجموعه پازل شعر امروز - 1392

  • ۰ نظر
  • ۰۵ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۵۵
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی


نمی‌دانم اسفند برای شما چه مفهومی دارد؟ اما برای من یعنی شکار یک روز آفتابی و پهن کردن فرش‌های سبز کاشمر یا فرش‌های زرشکی کاشان در وسط حیاط یا در کوچه‌ای خلوت و آب‌گرفتن به آن و شستن و شستن تا آمدن بهار آسان شود.
اما گل‌های قالی خود اعلام بهار است به خانه‌ی یک ایرانی. در هر کجای ایران که زندگی کنی چنین بهاری در خانه داری. در کویر یا کوه‌های سر به فلک کشیده‌ی البرز و زاگرس...
بخش بزرگی از کشور ما ایران در دل کویر است و هنرمندان قالی‌باف، با نقش و نگارهای فرش، رنگ و تازگی و گل و ریحان به خانه‌ها می‌آورند. داشتم می‌گفتم قصه‌ی آن اسفندها را. فرش‌ها را که پهن می‌کردیم باید آن‌ها را می‌خیساندیم.
چه کیفی داشت، شستن‌ گل‌هایی که از زمستان و دوده‌ی بخاری‌ها چغر شده‌ بودند و سیاه. پارو کشیدن و وقت خسته شدن، بهانه آوردن که فردا امتحان دارم.
سُر خوردن روی کف‌ها... حباب‌ها کدورت و سیاهی را از روی قالی می‌زدودند.
طرح‌های قالی زیبا هستند، گویی شعرهایی هستند که به زبان تصاویر سروده شده‌اند. طرح‌های شاه‌عباسی همراه طرح‌های اسلیمی‌، اسلیمی‌های دهن اژدری، نقش‌های گلدانی، طرح‌های درختی، درختی‌های حیوان‌دار، بته جقه، بته سنندجی، بته افشاری، طرح‌های خشتی و طرح‌های محرابی...
و اگر باران می‌گرفت و برف می‌آمد که فرش‌ها باید چند صباحی روی دیوارهای شهر باقی‌ می‌ماندند. چهره‌ی شهر آن روزها زیبا بود. روی هر دیوار یک تابلوی زیبا با نقش‌های فرشی مزین می‌شد.
سرخ ،سبز و آبی... اسفند، چنین شناسنامه‌ای داشت. هنوز هم در شهرهای کوچک این تصویر زیبا دیدنی است. اما حالا در اتوبوس ومترو مدام تبلیغات کاغذی قالی‌شویی به دستت می‌دهند. هر کدام هم شعاری دارند.
تحویل به شکل لول و اتو شده، رنگ‌برداری، ریشه‌زنی، رفع سوختگی، شست‌شوی انواع فرش ابریشم و گل ابریشم، شست‌شوی مبل و موکت...قالی‌شویی مجهز به گرم‌خانه‌ی گازی، شستن فرش‌های شما با شامپوهای خارجی و براق‌کننده، قالی‌شویی با دستگاه‌های تمام اتوماتیک،‌ خدمات رفو‌گری، قالی‌شویی با اصول مذهبی...
این روزها، روزهای اسفند،ماه قالی‌شستن است. اولین رکن خانه‌تکانی. آماده شدن برای رسیدن عمو نوروز...
راستی سری به گل‌های قالی‌ خانه‌تان بزن ، شاید نیاز به تیمار دارند. خدا کند که این تابلوی بهاری از خانه‌های ایرانی کم نشود.

همشهری آنلاین: فریبا خانی

  • ۰ نظر
  • ۰۱ فروردين ۹۳ ، ۲۰:۰۸
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

بافنده است

قالی زیبایی می بافد

از تار و پود خاطراتت

دلم را می گویم...


شعر از بیژن افشار- از وبلاگ مردی که روشن شد ...


  • ۰ نظر
  • ۲۳ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۳۳
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

کاغذ زیر دستم، همانکه زیر موس کامپیوترم میگذارم، همانکه نقش چک نویس و دفتر تلفن را هم برایم بازی میکند گاهی!
پر از نقش و نگار است.
نقش و نگار حاصل زمانهایی که با تلفن حرف میزنم، نقش ها معمولا یک مرکز دارند با طرحهای تکراری که هرچه از مرکز دور میشوند بزرگتر و کم رنگترند. از روی نقش ها میتوان موضوع تلفنها را حدس زد. طرح های تلفن های کاری خطوط صاف و شکسته اند،یک چیزی شبیه طرح ورساچه که با نظم خاصی ولی دور از هرگونه لطافتی بهم زنجیر شده اند.
تلفن های شخصی حالت های مختلف دارد، گاهی کلماتی را که تکرار می شوند و آزارم میدهند، روی هم روی هم می نویسم و هربار کوچکتر و محوشان می کنم بهمراه کلی ابر و باد...و بدین صورت در خیالم به دست باد میروند، از اهمیتشان کاسته می شود و از آزارشان هم.
گاهی و البته بیشتر از گاهی چیزهایی می کشم شبیه گل های قالی، با نقش های مختلف و تنوع بسیار. گاهی ترنج دارد، گاهی طرح مسجد لطف الله است و گاهی نوین فر، از بچگی علاقه ی عجیبی به کشیدن طرح های قالی داشتم. یک مدت وقتی دبستان بودم روی کاغذ شطرنجی طرح قالی می کشیدم و هل میدادم زیر تخت، فکر میکردم شاید بتوانم طرح هایم را پنهانی بفروشم و جایش یک دست لباس عروس بخرم!!
مادر می گفت تا خاله عروسی نکند خبری از لباس عروس نیست، من هم توی ذهنم مادام برای خاله شوهر پیدا میکردم، و هر مهمانی که به خانه مادربزرگ می آمد و مرد جوانی بود آرزو میکردم خواستگار خاله باشد، خاله هم گذاشت و گذاشت وقتی کلاس پنجم بودم عروسی کرد. زمانی که قدم فقط 4-5 سانت از الانم کوتاهتر بود و در شرایطی که احساس میکردم باید از همه چیز خجالت کشید.
لباس عروس را پوشیدم و هیچوقت از پوشیدنش لذت نبردم! هیچوقت.
حالا هم وقتی هر چند وقت یکبار که میخواهم کاغذ زیر دستم را عوض کنم و کاغذ سفید دیگری جایش بگذارم دلم نمی آید نقش ها را مچاله کنم. گاهی فکر میکنم شاید بتوانم طرح هایم را بفروشم و جایش یک ، و جایش یک ... جایش یک چیزی بخرم که نه لازم باشد پنهانش کنم نه بخاطر داشتنش به کسی جواب پس بدهم.
بعد فکر میکنم آیا چنین چیزی پیدا می شود یا اصلا مشتری برای خط خطی های من؟! بعد فکر میکنم قالی که از مد افتاده باید بروم سراغ کارخانه هایی مانند دسینی و تاچ و ...  بعدتر هم به چیزهایی که از توی ذهنم عبور میکند میخندم و همکار روبرویم فکر می کند من چقدر خوشحالم و آه بلندی می کشد و چیزهایی زیر لب میگوید.

متنی بسیار زیبا از وبلاگ ماجراهای من و زندگی من

  • ۰ نظر
  • ۱۹ اسفند ۹۲ ، ۰۰:۳۱
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی
میرزاCarpet

اینجا هر چیزی به فرش ربط مستقیم داره.
--------------------------------------------
این وبلاگ به اشعار، داستان‌های کوتاه و بلند و جملات کوتاه و زیبای ادبی، خاطره، دل نوشته، دستنوشته های همینطوری، مثل و حکایت، ضرب المثل و... که به نوعی مرتبط با فرش دستباف ایران وجهان باشد اختصاص دارد.
--------------------------------------------
برای همکاری میتوانید از لینک تماس با من استفاده نمائید. باتشکر

آخرین مطالب
آخرین نظرات