میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

سلام خوش آمدید

دختر قبیله ی گلیم فرش، تار می تند به پود
هیچگاه خستگی حریف آن، دست کوچکش نبود
دختر قبیله توی چشم هاش، صبح را که پلک زد،
طرح تازه ی ترانه ی گلیم، را که زیر لب سرود،
روز دیگری شروع شد و دشت، نقش را طلوع کرد
گوییا تمــام زندگی براش، نقش آن گلیم بود
نقش قله های دور زیر مه، نقش دور آرزو
نقش شیهه های اسب خواستگار، نقش آرزوی زود
عاشقش همین که می رود شکار، گلّه ی گوزن ها
می دوند صید اولش شوند (در رقابتی حسود)
ساکن است بر سیاه چادرش، هر ستاره ها یک چراغ
جاری است زیر گام هاش دشت و تلاطمات رود
زندگی حوالی نگاه او است، زندگی نگاه او است
نقش رقص شانه در حریم دار، در فراز و در فرود
نقش کوچ فصل های این مسیر، هجرت پرنده ها
از سپیده تا حوالی غروب، زیر گنبد کبود
رشد یک درخت روی نقش ِفرش، که به زودی عاقبت
ظهر می شود که زیر سایه اش رفت و خستگی زدود
همنوای نظم تار و پودها، یک ترانه، یک کلاغ
هم مسیر تون و شانه و نورد، یک عقاب در صعود
نقش زندگی است روی این گلیم، زندگی گلیم او است
چشم دختر قبیله آینه است، که مرا به من نمود


شعر از مهرداد نصرتی مهر شاعر
  • ۲ نظر
  • ۱۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۰:۵۲
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

1)       قالیباف باغبان گل‌های قالی است.


نوشته پرویز شاپور و به کوشش علی حصوری و تورج ژوله. برگرفته از فصلنامه فرش.

  • ۱ نظر
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۱۷
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

زن قالیباف ما ....
می زند الیاف را ...
بندهای ناف را ...
قالی بی قاف را ...
سوی هر قالی خوب ...
تا ستاره تا جنوب ...
پرده هایی پیش تر...
بسته است رو به سکوت ...
به ستاره ... به هبوط ...
به غم ِ این دل من ...
به شمیم رویا ...
طرح و نقشش امّا ...
همه را دل داده ...
نخ وقیچی امّا ...
همه اند آماده ...

  • ۰ نظر
  • ۱۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۱:۱۲
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

1)       برای باغچه گل می‌خریم ولی برای اتاقمان باغچه.


نوشته پرویز شاپور و به کوشش علی حصوری و تورج ژوله. برگرفته از فصلنامه فرش.

  • ۲ نظر
  • ۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۴۲
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

با آنکه
گلهای قالی
خار ندارند
تو با کفش
روی آن راه می روی
ومن هنوز حیرانم
چرا گلهای قالی
عطر دل انگیزشان را
به مشامت نمی رسانند
چه می دانی شاید
عطرشان هم مصنوعی باشند


شعر از کامبیز معتمد

  • ۱ نظر
  • ۱۵ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۲:۳۵
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

دختران قالی
می بافند و می بافند
اول گیسوان خودرا
بعدتاروپودقالی را
به ترنج وشمسه می رسند
باشمسه اوج می گیرند
وباترنج گرم

کجاینددختران قالی؟؟
درآرزوهاوفکرهای پوشالی
باکمرهای کالی؛دستانی توخالی...
می بافند و می بافند

تابه انتهای قالی
به آرزوهای نهایی
به سپیدی زندگی
وبه روشنی نوربرسند..............


شعر از مریم منتظری
  • ۱ نظر
  • ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۵:۲۲
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

1)       گل طبیعی را می‌کارند، مصنوعی را می‌سازند، گل قالی را می‌بافند.


نوشته پرویز شاپور و به کوشش علی حصوری و تورج ژوله. برگرفته از فصلنامه فرش.

  • ۲ نظر
  • ۱۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۳۷
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

خواب قالی چیست؟دور از زیر پا ماندن
یا سلیمانی شدن در قصه جا ماندن
خسته از پامال تکراری نقشش لیک
کار او اینست:در کار خدا ماندن
خواب قالی چیست؟شاید هم نمیخوابد
کار بیچارست این بیدارها ماندن
ما همه فرشیم و قالی های بی نقشیم
پس چه فرقی در نماندن هست با ماندن؟
مثل رویا ی فقیر از یاد ها رفتیم
آرزوی این فقیران چیست؟ها؟ماندن!
ما به زیر پای خان هاییم چون قالی
خواب قالی چیست؟دور از زیر پا ماندن


شعر از پدرام بابا زاده

  • ۱ نظر
  • ۱۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۳۳
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

1)       وقتی آتش روی گل قالی می‌افتد دود از قلب قالیباف بلند می‌شود.


نوشته پرویز شاپور و به کوشش علی حصوری و تورج ژوله. برگرفته از فصلنامه فرش

  • ۱ نظر
  • ۰۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۴۶
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

تا وقتی جوونیم و پر انرژی فکر می کنیم برای قالی زندگیمون نقشی خواهیم زد بی نظیر با گلها و بوته هایی که کسی نظیرشو ندیده باشه ،اونقدر از جون ببافیمشون که گلبوته ها هم جون بگیرن و عطر داشته باشن،عطری مست کننده...

اما هر چی پیش می ریم می فهمیم نقش و طرح این قالی از پیش تعییین شده و ما فقط می بافیم...

اولش فکر می کنیم که روزگارو تسلیم خواسته هامون می کنیم اما بعد می فهمیم قبله اینکه ما سر بلند کنیم زندگی مارو تسلیمه خودش کرده...

همه ما یه جاهایی از زندگی با این حقیقت روبرو میشیم که جز تسلیم راهی نداریم...

دوست دارم برای دخترم اینجا بنویسم:عزیزکم اگه روزی به این نتیجه رسیدی که در طرح و نقشه قالیه زندگی نقشی نداری و ناچار به تسلیمی حداقل تلاش کن که رج ها رو منظم و با مهارت ببافی!


برگرفته از وبلاگ در پیچ و خم جاده مه آلود
  • ۲ نظر
  • ۰۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۲:۰۲
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی
میرزاCarpet

اینجا هر چیزی به فرش ربط مستقیم داره.
--------------------------------------------
این وبلاگ به اشعار، داستان‌های کوتاه و بلند و جملات کوتاه و زیبای ادبی، خاطره، دل نوشته، دستنوشته های همینطوری، مثل و حکایت، ضرب المثل و... که به نوعی مرتبط با فرش دستباف ایران وجهان باشد اختصاص دارد.
--------------------------------------------
برای همکاری میتوانید از لینک تماس با من استفاده نمائید. باتشکر

آخرین مطالب
آخرین نظرات