روزی حاکم عادلی به نزد حکیم دانایی می آید و از او می پرسد : حکیم من چگونه می توانم بر ملتی که از اقوام و مذاهب مختلف تشکیل شده حکم رانی کنم و رفتارم به گونه ای باشد که بتوانم همه آنها را راضی نگه دارم ، حکیم در جواب می گوید : از نقش و نگارهای روی قالی هایی که هر روز روی آنها رفت و آمد می کنی بیاموز ، حاکم: نقش و نگار قالی های زیر پایم ، حکیم : بله ،.. همان قالی هایی که بی تفاوت هر روز روی آنها راه میروی اما مِن بعد از این در نظرت ارزشمند و مهم خواهند بود. حاکم : چگونه؟ ، حکیم : بگذار برایت توضیح دهم تا درک کنی بر روی چه چیز ارزشمندی راه میروی که جواب سوال تو را نیز می دهد.
- ۰ نظر
- ۳۱ فروردين ۹۲ ، ۱۹:۰۴