میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

سلام خوش آمدید

گل‌های بی آب

پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۲، ۰۴:۰۳ ق.ظ

گل رز صورتی از پشت پنجره سرک کشید و گل‌های سرخ زیادی را روی زمین دید.

کش و قوسی به ساقه‌اش داد و گفت: چقدر تشنه هستم، شما هم مثل من تشنه‌اید؟

گل‌های سرخ گفتند: نه. ما آب نمی خوریم. کسی هم تا به حال به ما آب نداده

گل رز گفت: مرا مسخره کرده‌اید؟ پس چرا اینقدر شاداب و سرحال هستید؟ گل‌های سرخ از لحن تند گل رز رنجیدند و سکوت کردند.

جارو که تا آن زمان ساکت و آرام به دیوار تکیه زده بود، خندید و رو به گل رز کرد و گفت:

تو به آب نیاز داری چون ریشه هایت در خاک است ولی گل‌های قالی ریشه در قلب قالیباف دارند.


داستانکی از فرحناز یوسفی در کتاب حاجی فیروز

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
تجدید کد امنیتی
میرزاCarpet

اینجا هر چیزی به فرش ربط مستقیم داره.
--------------------------------------------
این وبلاگ به اشعار، داستان‌های کوتاه و بلند و جملات کوتاه و زیبای ادبی، خاطره، دل نوشته، دستنوشته های همینطوری، مثل و حکایت، ضرب المثل و... که به نوعی مرتبط با فرش دستباف ایران وجهان باشد اختصاص دارد.
--------------------------------------------
برای همکاری میتوانید از لینک تماس با من استفاده نمائید. باتشکر

آخرین مطالب
آخرین نظرات