میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

سلام خوش آمدید

۶۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «میرزاامینی» ثبت شده است

رج به رج

می بافم رج به رج ... گره به گره ...
دردهایم را بند به بند گره می زنم ...
شادی هایم را به جای گل های قالی نقش می زنم ...
سرگذشتم را با سر انگشتانم نخ به نخ به تصویر می کشم ...
پس اشک ها و لبخند هایم را طرح می زنم 
تا دست به دست راوی یک زندگی باشند ...
ناشناس

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی
رُستن با ریشه های قالی

و با خود گلوله ای نخ بیاور
با هم از این ترنج می گذریم
و داغِ قرمز گل ها
بر دست های ما
به دیدارم بیا
زمستان است
هنگام رُستن با ریشه های قالی
شعر از مهدی مرادی از کتاب شعر رُستن با ریشه‌های قالی

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی
نقش عشق


پادشاهی در اقلیم رنگ 
بر تخت گشت
گلیمی در آن مُلک 
سردار گشت
همان لحظه فرشی در انظار
بر دار گشت
.
.
.
تا که یادت 
در میان خاطراتم
نقش بست
تارم از پودم گسست
رج به رج 
گم شد نگاهت در نگاهم
شانه ام در هم شکست
نقش تو
در خاطرم گریان شد و
با من گریست
داغ، بر جانم نشست؛
بر سرانگشتان ِ سردم
حلقه ی اشکی چکید
بغض، در آهم شکست
هر گره
نام تو را 
در فرش جانم گسترید
عشق،
بر
دارم نشست.
شعر از لادن آهور (بانو)

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی
قاف سر در گُم


مرا با اشک دل می بافت
نگاه دختر معصوم
به تار و پود من می بست
هزاران شانه ی خوش رنگ
به روز و شب گره می زد
دلش را با دلم پیوند
نگاهش کنج ایوان بود
ولی از بخت بعد امروز
زدم فریاد
مرا بیهوده می بافی
نگاهت را بگیر از من
منم آن قاف سر درگُم
که افتاده از آن قالی
به زیر پای این مردم
شعر از سینا صارمی

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی
در باغ ترنجِ من

چونان 
گره ایی ترکی 
در پایِ تو می پیچم


می خوانم و می بافم
می برم و می تابم


از شوق وصالِ تو 
در باغ ترنجِ من
صد لاله ی عباسی 
می روید و می روید



شعری زیبا از سارا نوری
28/7/94

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی
دل نازک بافنده فرش


خفته در هر گره اش
نغمه ی روضه ی تنهایی شب
تو چه دانی
چه گذشت 
بر دل نازک بافنده فرش
شعری زیبا از خانم سارا نوری 94/7/25

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی
دستان سبز بی بی

بی بی
فانوس چشم هایش 
هنوز
برای بافتن قالی
سوسو می زند.
او
با انگشتان ترک خورده
نقش قالی را
رنگین می کند.
آه... چه می بینم!
به روی دستان سبزی
با بارشی از
غزل های سبز سرخ
که زخم ها را
در رسیدن از باورم
می شوید.
بی بی
با خدا
خورشید می بافد و
نور می پراکند
تا رنگ رنج و زندگی را
طلایی کند.
آی بی بی !
به نام بلندت
امشب
شعر چشم ها را
با خاطرات در هم شب
پیشکش 
شانه هایت می کنم
و خوب می دانم
تمام تارو پودت 
قا لیست
و دریا د ریا
دلت را می بافی
تا سرخی خیالت
غرق در غزل ها شوند.
آری،
بی بی قالی می بافد
تا سایبانی شود
برای چشم ها
برای اشک ها
برای دریا
برای فردا...


شعر از سید احمد جعفرنژاد

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی
سالی و سالی  |  جای تو خالی

عاشقونه دلبرانه نشسم
بر سر تََمدار قالی
 زنم نقش گلی بر تار عالی
 بگو دلبر چرا با مو تو قهری
 نمی بینم ترا سالی و سالی

نشسه بر دلم جای تو خالی
 دلم آروم نمی گیرد به فالی
 مو که مشتاق دیدار تو بیدم
 شوِ روزم شده شوق وصالی 
تَمدار قالی = در حال بافتن قالی =دار قالی
شعر از: دشمن زار جمشیدنژاد

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی
اگر این قالی نبود

وقتی می‌نشستم پای دار قالی، انگار همهٔ ناراحتی‌ها و خیالات می‌شد به اندازهٔ یک گرهٔ قالی و دوخته می‌شد لای ریسمان‌ها. اگر این قالی‌بافی نبود من سربند مرگ مادرم دق می‌کردم.
نون والقلم، جلال آل‌احمد. مجلس سوم

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی
قالی جادو

گفته اند « قالی جادو» آدم را به سیاحت جهان می برد؛ اما بهتر این است که بگوییم این «جادوی قالی» است که آدم را به سیاحتی تمام نشدنی در خود می برد.
نورالدین زرین کلک |  پدر پویا نمایی ایران

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی
میرزاCarpet

اینجا هر چیزی به فرش ربط مستقیم داره.
--------------------------------------------
این وبلاگ به اشعار، داستان‌های کوتاه و بلند و جملات کوتاه و زیبای ادبی، خاطره، دل نوشته، دستنوشته های همینطوری، مثل و حکایت، ضرب المثل و... که به نوعی مرتبط با فرش دستباف ایران وجهان باشد اختصاص دارد.
--------------------------------------------
برای همکاری میتوانید از لینک تماس با من استفاده نمائید. باتشکر

آخرین مطالب
آخرین نظرات