میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

سلام خوش آمدید

۴۱ مطلب با موضوع «شعر گونه ها» ثبت شده است

گل های پژمرده 
          قالی خانه ام 
                   از الماس های  
                             گونه مادرم سیراب 
می شوند


شعر از محمد رضا

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

دلش با من نبود

با گل های قالی همسایه بود

گلدان من

دیر وقتی بود که دلداده بود


پی نوشت: برای خالی نبودن عریضه اینو خودم گفتم. حقیقتش چند وقتی هست شعر و داستان فرشی پیدا نمیکنم. دوستان شاعر و نویسنده و فرشی هم که کمک نمیکنند. یادم میاد مشتری ثابت اینجا یه موقعی میگفت اگر شعر و ... ندارید زیاد سراغ دارم. خوب بسم الله ...

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی


سلام برایت نوشتم در کاغذ بیخط زمانه
نغمه هایی که در هیچ کتابى یافت می‌نشود،
براى تو که در میان آینه‌ها به تماشا نشسته اى مرا
که بیقرار صدایت میزنم ....

دردانه بودم
خانه بر دوش عشق کردیم...

سرانجام براى چرخیدن
در لطیف بى تکرار
دور ایران خسته خط کشیدم
گاهى طرحهاى پر درد کشیدم
گاهى هم نقشى با شک کشیدم
وقتى کمى هر جا سرک کشیدم
رسم دنیا برام شد پدیدار
آینه در میان نور بود
تورا دیدم در آینه 
همه جا نور بود
آینه در میان نور بود
نور نور نور

شعر زیبای جناب آقای میر مولا ثریا  سوزن دوزی شده روی نمـد، 
نمد سوزن دوزی شده اثر جناب آقای میر مولا ثریا

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

نشسته با یه قامت شکسته

دخترکی کنار دار قالی

کودکیشو رج میزنه با حسرت

بین گلای بی بهار قالی

ببین چه باغ سبزی آفریده!

با نوک انگشتای سرد و خسته اش

جاری شده یه شاخه گل سرخ

به روی پنجه های پینه بسته اش

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

قالی‌بافم قالی‌باف

خونه نروفته قالی‌باف

ظرفام نشسته قالی‌باف

نشینم پشت قالی

ببافم یادگاری

ریشه زنم صدا کنه

اوساکارم نگا کنه

دسمال پول واکنه

قالی‌های رنگ و وارنگ

زیبا و خوب و قشنگ

شید کردمش تو خونه

فقط برای نمونه

چاقو زدم روی دستم

خون چکیده از دستم

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

چشمانم را می بندم

وبه نقطه ای دوردست، خیره می شوم.

به نقطه ای دور دور دور،

که نقشی زیبا، در ذهنم بیافرینم.

پشت شیشه

باران

ترانه می خواند.

نشسته پای دار قالی

دختری از تبار عشایر، که گلهای رنگارنگ بهار را

با گلهای رنگارنگ نارنج و ترنج و شقایق

ماندگار می کند.

دختر قالیباف، خستگی هایش را، رج می زندو

دلبستگی هایش را، می بافد.

دستهای تکیده دخترک سیزده ساله

برای لحظه ای سکوت می کند و

چشمهای خسته اش

آرام آرام به خواب میرود.

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

وقتی که خوابیم

گل های قالی را نمیبینیم

که رشد میکنند

و میخَزند روی زمین

تا ساقه هایشان برسد به پشت ِ پنجره

و شب را

تماشا کنند، و ماه را..


از وبلاگ پرنده دو پا

  • ۱ نظر
  • ۲۷ شهریور ۹۲ ، ۰۳:۰۳
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

چه قشنگند

گلهای رنگین قالی.

بر زمین می نشینم

تا گلهای قالی را بو کنم

بویِ خستگی می دهد

بوی رویاهای بی سرانجام یک دختر

بویِ سرفه های نا تمام یک مادر

  • ۲ نظر
  • ۲۳ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۲۹
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

عزیزم قالی بافم دس مریزاد

حریر سینه صافم دس مریزاد

دمُ دم می زنی شونه به قـالی

عــزیز باوفــایم دس مریزاد


ترانه های قالیبافان کاشان به کوشش هادی شرفی و دکتر امیرحسین چیت سازیان

  • ۰ نظر
  • ۰۸ شهریور ۹۲ ، ۲۲:۴۷
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

مثل قالی نیمه تمام

به دارم کشیده ای

یا ببافم، یا بشکافم

اول و آخر که به پای تو می افتم...


علی رضا حاجی بابائی

  • ۰ نظر
  • ۰۵ شهریور ۹۲ ، ۰۵:۲۶
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی
میرزاCarpet

اینجا هر چیزی به فرش ربط مستقیم داره.
--------------------------------------------
این وبلاگ به اشعار، داستان‌های کوتاه و بلند و جملات کوتاه و زیبای ادبی، خاطره، دل نوشته، دستنوشته های همینطوری، مثل و حکایت، ضرب المثل و... که به نوعی مرتبط با فرش دستباف ایران وجهان باشد اختصاص دارد.
--------------------------------------------
برای همکاری میتوانید از لینک تماس با من استفاده نمائید. باتشکر

آخرین مطالب
آخرین نظرات