میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

سلام خوش آمدید

۱۵۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر فرش» ثبت شده است

گل قالی مرا نفرین می کند هر روز
گل قالی نمی داند
که خنده های من همه نام و نشانی از اشک دارد
گل قالی فقط می داند که من خندان هستم
گل قالی نمی داند
درون من چون شیشه ای خورد شد
وقتی اشک با چشمان من قهر کرد
گل قالی مرا درک کن
مرا که تابش خورشید را در میان شب جستوجو کردم
گل قالی به من لبخند بزن اینبار
که اشکانم همه در زیر سلطه لبخند خشک شد
گل قالی مرا درک کن
گل قالی نمی دانی که من تنهاترین تنهای شبگردم
اگر می خندم و شادم
همه در سوگ اشکهاییست که روزی بی دلیل ریخت و
هم اکنون حوض چشمانم خالی خالی است
گل قالی مرا درک کن


شعر از بیتا موسوی
  • ۱ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۳:۲۶
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

پر  دستات  گل  قالی  قالی باف

خونم  از  فرش  تو  خالی  قالی باف

ابر  چشمات  روی  قالی  می  باره ! ؟

یا  سرانگشتای  تو   گل می  کاره  ! ؟

تو  دلت  غصه ای جا  کرده  ؟  بگو

گره     اشکاتو   وا  کرده    !   بگو 

زیر  لب  از  کی  داری  دم  می زنی  ؟

که  چنین  شونه رو   محکم  می زنی !

سایه  رو  قیچی  بزن  آفتابی  شو

رنگای  تیره  بسه    عنابی    شو

می  دونم  فرشای  قلبت  لاکیه

نقشه  فرش  دلت  کار   کیه  ؟

کی  می شینی * روی قالی * پای دار ؟

گل   و  بوته   بزنی   رنگ  بهار ؟؟؟؟؟


شعر از بهروز سنجابی. برگرفته از وبلاگ آسمان آبی شعر
  • ۰ نظر
  • ۲۳ فروردين ۹۲ ، ۱۸:۱۸
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

نشست تا بنوازد دوتار قالی را ،

و نُت به نُت بنویسد خطوط خالی را .

نشست تا بزند بر طلوع گنبد شهر ،

شعاع خاطره را ، رنگ پرتقالی را .

که رنگ رنگ شود قالی سلیمانش ،

که تا در اوج ببیند شکسته بالی را .

  • ۰ نظر
  • ۲۳ فروردين ۹۲ ، ۱۸:۱۳
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

قلب من

قالی خدا ست

تار و پودش از پر فرشته ها ست

پهن کرده او دل مرا

در اتاق کوچکی در آسمان خراش آسمان

برق می زند

قالی قشنگ و نو نوار من

از تلاش آفتاب

 

  • ۰ نظر
  • ۲۳ فروردين ۹۲ ، ۱۸:۰۷
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

قالی بزرگی است زندگی...

هرهزارسال یک بارفرشته ها قالی جهان را درهفت آسمان می تکانند

تا گرد وخاک هزارساله اش بریزد وهرباربا خود می گویند:

این نیست قالی که انسان قرار بود ببافد

این فرش فاجعه است...

با زمینه سرخ خون...

و حاشیه های کبود معصیت ...

با طرح های گناه و نقش بر جسته های ستم..

فرشته ها گریه می کنند و قالی آدم را می تکانند

و دوباره با اندوه بر زمین پهنش می کنند.

  • ۰ نظر
  • ۲۳ فروردين ۹۲ ، ۱۸:۰۴
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

گره می زنم کلام را

به یاد سکوتت

به آوای کلامت

درین تار تاریکی شب

می بافم این شعر پر شور را

به دریای آسمانی نگاهت

به سرخگون شرم گونه هایت

به امید آفتاب

آن دم که می رسد

مژده گستردن قالی تارو پودم

به پیشواز قدومت


شعر از حسام مشفق. برگرفته از وبلاگ انعکاس ها
  • ۰ نظر
  • ۲۳ فروردين ۹۲ ، ۱۷:۴۷
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

مو(من)قالی‌بافم و قالی می‌بافم‌

شیرین و شیرین‌کار و ظریف بافم‌

مو قالی‌بافم از برای یارم‌

تا روش(رویش)نشینه گل بی‌خارم‌

یکی سبز،عنابی پهلوش،یکی سبز

گلی روش،عنابی پهلوش،یکی سبز

  • ۰ نظر
  • ۲۰ فروردين ۹۲ ، ۰۲:۱۵
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

گفته می شود که از ملک بربرها می آیم

بدون جاه طلبی

هیچ نشانی از بربریت را به همراه ندارم

رنگین کمان با تمام غنای رنگهایش در مقابلم فقیر است

گرچه زمانه هر روز از رنگ رخسارم می کاهد

و گلگونی جوانی ام را می رباید

همانند سرنوشتم در اوج و حضیضم

هم در دربار و هم در محرابم

به همه جا عزت می بخشم حتی به میز غذا

بدون آنکه احساس گرسنگی کنم


برگرفته ازکتاب: اشنبرنر، اریک. قالی ها و قالیچه های شهری و روستایی ایران. ترجمه مهشید تولایی و محمدرضا نصیری، چاپ دوم، انتشارات یساولی، تهران: 1384.
  • ۰ نظر
  • ۱۸ فروردين ۹۲ ، ۰۷:۴۴
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

خفتگان نقش قالی، دوش با من خلوتی کردند

رنگشان پرواز کرده با گذشت سالیان دور

و نگاه این یکیشان از نگاه آن دگر مهجور

با من و دردی کهن، تجدید عهد صحبتی کردند

من به رنگ رفته­شان، وز تار و پود مرده­شان بیمار

و نقوش درهم و افسرده­شان، غمبار

خیره ماندم سخت و لختی حیرتی کردم

دیدم ایشان هم ز حال و حیرت من حیرتی کردند

  • ۰ نظر
  • ۱۸ فروردين ۹۲ ، ۰۷:۳۸
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

کاشان نه! ... اهل قریه‌ای از آن حوالی‌ام

یعنی که یک دهاتی‌ام و دست خالی‌ام

در تار و پود خاطره‌هایم نشسته است

گرد و غبار کودکی و خردسالی‌ام

من مادری نداشتم اما شنیده‌ام

فرزند دست‌های زنان اهالی‌ام

کارم همینه که نقش تو را صبح تا غروب

میبافم عاشقانه به دار خیالی‌ام

  • ۰ نظر
  • ۱۷ فروردين ۹۲ ، ۰۵:۳۲
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی
میرزاCarpet

اینجا هر چیزی به فرش ربط مستقیم داره.
--------------------------------------------
این وبلاگ به اشعار، داستان‌های کوتاه و بلند و جملات کوتاه و زیبای ادبی، خاطره، دل نوشته، دستنوشته های همینطوری، مثل و حکایت، ضرب المثل و... که به نوعی مرتبط با فرش دستباف ایران وجهان باشد اختصاص دارد.
--------------------------------------------
برای همکاری میتوانید از لینک تماس با من استفاده نمائید. باتشکر

آخرین مطالب
آخرین نظرات