میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

میرزاCarpet

فرش در آئینه ادبیات

سلام خوش آمدید

۱۰۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قالی» ثبت شده است

اگر بیند قالی پهن نموده بودند و دانست ملک اوست، دلیل است عمرش دراز بود و روزی بر وی فراخ شود.

اگر بیند بر قالی نشست و ندانست جای کیست، دلیل که حالش متغیر شود.


محمد بن سیرین

  • ۲ نظر
  • ۰۲ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۲۵
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

تپ، تپ، تپ...
چقدر این صدا را دوست داشت. صدای کوبیده شدن شانه بر رج‌های قالی دلش را تکان می‌داد.
این، یعنی یک رج دیگر هم بافته شد.صدیقه نگاهی به دستهای ننه آسیه کرد که لابه‌لای تارها می‌رفت و می‌آمد؛ آن‌قدر سریع که انگار تارها به انگشتانش چسبیده‌اند و همراه با آنها می‌رقصند. می‌دانست که ننه دیگر تاب ندارد و می‌خواهد هر چه زودتر قالی را تمام کند و بفروشد و با پولش به پابوسی آقا برود و دینش را ادا کند.
همه می‌دانستند صدیقه تنها بچه ننه آسیه است که برایش مانده. از هشت بچه‌ای که ننه آسیه به دنیا آورده بود، تنها این یک دختر برایش مانده بود. ننه آسیه همان‌طور که پشت دار قالی بود، به گذشته‌ها می‌رفت. یادش می‌آمد که حکیم با دیدن نوزاد نگاهش را به زمین دوخت و گفت: این دختر هم نمی‌مونه.
نوزاد مثل کوره آتش می‌سوخت؛ مثل بچه‌های قبلی که فقط چند ماه عمرشان به دنیا بود. دلش خالی شد. چهره شوهرش که غم‌های عالم توی دلش نشسته بود؛ قلبش را بیشتر به درد می‌آورد. همان موقع بود که رو به قبله نشست و امام هشتم را قسم داد و نذر کرد تا وقتی پول دستش آمد، به زیارتش برود و برای کبوترهای گنبد طلایی‌اش دانه بپاشد.این‌جا که می‌رسید، دلش می‌لرزید. هر پولی که درآورده بود یکی از چاله‌های زندگی را پر کرده بود، ولی این‌بار که پای قالی نشسته بود، قالی را به امام رضا(ع) پیشکش کرده بود و با دل و جان می‌نشست و می‌بافت. پای قالی، دلش پر می‌کشید طرف حرم آقا. قطره‌های اشکش لابه‌لای تار و پود قالی می‌نشست و زیر لب روضه‌ای که از دل بیقرارش بیرون می‌ریخت، می‌خواند.


نویسنده ناشناس/ برگرفته از وبلاگ غریب طوس

  • ۱ نظر
  • ۰۱ مرداد ۹۲ ، ۱۷:۲۴
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

دار قالی آویزان است

          ماهی کوچک حوض در درونش زندان

                              کودک خسته راه در درونش بی باک

 

گل نیلوفر من در میانش پنهان

           اسب تک شاخ سفید با سوارش همراه

                            پری خسته ی شب در میان یک تاب

 

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

من به اندازه ی یلدا که بلند است و سیاه

تارهای شب بیداریت را چله نشستم به کمین

قدرت قصه من نیست  تو مجنون منی

دستهای من و این قالی و این شعر غمین

بند بند من و این بند  بهم پیوسته است

رنگ رنگ تو به تزویر نگنجد به زمین

راز دستان من و پیری این پیله ی بد

دردهایی ست نهانجای من رسته ز کین

سجده کردم، به نمازی رفتم کز خونم

شعله می گیرد همین قافله بی پرچین

شرح هر رج دل لیلایی بود

شرحه شرحه شود آخر دل لیلای حزین

چه کنم! تا گره سرخ حلال است مرا

رنگ گیرد متن این بهشت سرخ رنگین

تا به پایان برود هر روزم شیدایی ست

طرح این پیچک رقصنده ی قالی نرمین

گرهی زن به تاری که وصالی یابی

روزگاریست در ایران من این است آئین

مردمانی به هنر آغشته قالی طرح ملکوت

رازهایی نهان است در این قصه رج ها  چندین


شعر از شهدخت رحیم پور

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

پنجه ای برتار می بندد تن پودی
درد می ریزد ز سر انگشت خون مرده
 خواب رفته پای بی اندام
 در قولنج شانه، هر دم می کشد تیری
 ای بسا جنبنده در آنجا - ولی با شکلشان ترکیب درهم رفته‌ی انسان
دست در کارند و اندر کارشان بی تاب
 گاه گاهی
چشم ِ از سو رفته‌ی ناسور مردی یا زنی یا دختری یا...
باز می یابد نخ تابیده‌ی آبی ، بنفش و ارغوانی را
 گاه هم
 در خم یک سر به روی چارچوب کارگاه
و سکوت دیگر یاران
 می گریزد مرغک تنگ آشیان ِ روح غمناکی...
تا گل قالی شکوفد چون گل خورشید
 زیر پای دیگران
زیر پای شکلشان انسان و از ما بهتران


شعر از محمد زهری

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

چند هفته گذشته را مشغول قالیبافی بودم و حقیقتا   قالیبافی مصداق زندگیست!

با تارهایی محکمی که به دقت ایجاد میکنی و چله کشی و ستون قالی  را پا برجا میکنی

زنجیره ای که برای نگهداشتن  شروع  قالی میزنی

پود کلفتی که در هرردیف میکشی و محکم شانه میزنی

و پشت آن پود نازک را میکشی که باید با دقت انجام دهی

و در هر ردیف بر کارت  استحکام میبخشی....

و همینطور که پیش میروی و اولین نشانه های نقشه قالی را از پشت کارت میبینی

بسیار احساس زیبایی از خلق شدن این نقشه در خودت احساس میکنی

بنظرم قالیبافی  بالاترین هنر دستی است  که با کوچکترین گره

با گذشت زمان طرحی زیبا و جاودانه را خلق میکنی

حقیقتا زندگی بافتن یک قالی است...


از وبلاگ همسری عاشق، مادری مهربان

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

با غ گل در تارو پود قالی است
خیمه جنگل کنار شالی است
باهنر آمیخته ؛ دستان عشق
سینه ها از کین و نفرت خالی است
بازی چشم است و انگشت امید
دخترک در خانه دل والی است
قصه تاریخ می بافد کسی
هم زبانی را طریقی عالی است
مادری می گفت لالایی به فرش
غنچه ها در پرده ای پوشالی است


شعر از یونس تقوی

  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

فرش میبافم ... تار به تار ... رج به رج . . .
گره میزنم . .. از این تار به آن تار ... از این گام به آن گام . ..
به همراه نُت های آهنسوزش ... آه ، میکشم ....
آه هایم ، به گل های ملودی خونبارم گره میخورند و ...
ترنج ترج و بوته بوته گل و مهتاب ، از کوزه ی سازم به تاراج میبرم . . .
و همینطور ... ولو میشوند زیر پاهای گوشت . . .
و با آن چون قالی سلیمان ، کهکشان به کهکشان را در مینوردیم . . .
عاقبت هم بی جان و گریان نگاهم را به کنج خلوت اتاقم گره میزنم ...
و این قالی نیمه باف است و . . .
دستان خالیِ من . . .
فرش میبافم ... رج به رج .. . تار به تار . . .


شاعر ناشناس


  • ۱ نظر
  • ۲۷ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۰۶
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

قالیبافم ...میبافم
تار هنر پود رنج
همین قالیست
نه طرح شکسته ...نه گردان...
الیافش با نام زندگی
پشم هایش
نه گوسفند نه بزغاله
بر روی کدام
دارِ قالی فرش من اویزاست؟
کدام دار حجم سنکینی های مرا
با ستون های عمودش باقیست؟
اینگونه بافتن را از کدام سنت به ارث بردم
از کدام استاد اموختم؟
نمیدانم بچکار می اید این هاف؟
مگر بریده بودند قالی باف مرا ناف؟
طرح من همان طرح قسمت است
همان تقدیر های
داغ...!!
افکارم را کسی دیگر پیله بسته است


شعر از سید مشتاق قادری(قدیری)

  • ۰ نظر
  • ۱۶ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۱۲
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی

آبشاری از رنگ
دریایی از نقش؛
بر بستری از نخ
طرح می‌زند ترکمن جوان
از نسل شیرزنان صحرا.
دستانی که
بر دار قالی
می‌بافد طرح‌های «گل ساری».
از رنگ گیسوانشان
سرخی رویشان
بر قالی می بخشند،
نقش عشق
سرود حیات.

  • ۰ نظر
  • ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۱۰
  • سیدمحمدمهدی میرزاامینی
میرزاCarpet

اینجا هر چیزی به فرش ربط مستقیم داره.
--------------------------------------------
این وبلاگ به اشعار، داستان‌های کوتاه و بلند و جملات کوتاه و زیبای ادبی، خاطره، دل نوشته، دستنوشته های همینطوری، مثل و حکایت، ضرب المثل و... که به نوعی مرتبط با فرش دستباف ایران وجهان باشد اختصاص دارد.
--------------------------------------------
برای همکاری میتوانید از لینک تماس با من استفاده نمائید. باتشکر

آخرین مطالب
آخرین نظرات